بله خیال برتان ندارد، اینجوری نیست که اتفاق خاصی افتاده باشد. که شما فلانجوری باشید که کسی نبوده یا فلان کاری را میکنید که پیش از این کسی نکرده. انتظار همهچیز را داشته باشید تا به وقتش سختتان نباشد. یادتان باشد قبلاً هم کسی مثل شما نگاه کرده، لمس کرده، خندیده، خوابیده، در آغوش کشیده، مست بوده و خواسته و خواسته شده. بوی تناش، عطرش، سیگارش کسی را برده تا مرز سیگار خواستن حتی. اگر بهتان گفتند هم باور نکنید تا به وقتش، آن شب شوم از پا درنیایید. خیلی جدی نگیرید و بگذارید آرام زندگی بگذرد. گوش نکنید به حرفها، هیچوقتها تاحالاها، مگر میشودها. این نبوده که جایی بین گردن و کتف و شانه فقط برای شما بوده باشد. بهتان که گفتند بویات مانده جایی بین گردن و لبها لبخند بزنید. دلیلی ندارد اگر با شما هجده ساله باشند قبلتر چهارده سالگی را تجربه نکرده باشند. بگذارید عادی بگذرد، ملایم. نگاهش به حرکت دستتان روی کاغذ و میز و تناش را نبینید، تکراری است. توتفرنگیتان را تنهایی بخورید و به حال انگشتانتان روی مهرههای کمرش دل ندهید. به کسی هم اینها را نگویید. آدم است دیگر، خیال برش میدارد. خیال خام.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر